بیحوصلگی ممکن است منجر به کسب نتایج بهتر شود
مطالعات فراوانی به اثرات منفی بیحوصلگی در محیط کار پرداختهاند. مثلاً بیحوصلگی موجب بروز اشتباه، قانونشکنی یا وبگردی در ساعت کاری میشود. اما مطالعهای جدید به بررسی یکی از مزایای آن میپردازد: بیحوصلگی موجب افزایش خلاقیت افراد در وظایف بعدیشان میشود.
محققان 101 دانشجوی کارشناسی را به خدمت گرفتند و از آنها خواستند در یک بازی رنگشناسی 30 دقیقهای شرکت کنند.

در آزمایش بعدی، وظیفهی توسعهی محصول را به شرکتکنندگان دادند و مشاهده کردند که تاثیر مثبت بیحوصلگی، همهگیر نیست؛ صرفاً شرکتکنندگان مستعد در زمینهی تفکر واگرا (که از طریق خصایصی همچون تجربهپذیری و تمایل به اهداف یادگیری سنجیده شد) توانستند از بیحوصلگیشان بهره بگیرند و ایدههای خلاقانهتری خلق کنند.

محققان میگویند که بیحوصلگی ممکن است موجب گرایش افراد به سمت محرکها و چالشهای جدید شود. آنها مینویسند: «یافتههایمان میگویند که بیحوصلگی ممکن است یکی از منابع کشفنشدهی انگیزش انسانها باشد. اگر مدیران بتوانند میل به تنوع و نوآوری را در کارکنان بیحوصلهی خود ایجاد کنند و بپرورند، امکان بهرهبرداری مثبت از این خصیصه نیز وجود خواهد داشت».
دربارهی تحقیق: «یک دلیل برای اینکه بیحوصلگی را یک امر کاملاً منفی قلمداد نکنید»، نوشتهی گوئیون پارک، بنگچونگ لیم و هوی سی اوه، آکادمی آف منجمنت دیسکاوریز، 2019
ارائهی گزینههای غیرمشابه به مصرفکننده، احتمال خرید او را کاهش خواهد داد
میگویند وقتی افراد در اندیشهی خرید هستند، تفکر دربارهی سایر روشهای خرج کردن پولشان ممکن است احتمال تکمیل فرایند خرید را کاهش دهد. تمرکز اکثر تحقیقات بر ارائهی گزینههای مشابه با آیتم هدف بوده است. اما وقتی گزینههای غیرمشابه ارائه شوند چطور؟
در 10 مطالعهی انجام شده روی آیتمهای مختلف از پرینتر رنگی تا بلیط سینما و ماساژ، تاثیر در نظر گرفتن گزینههای غیرمشابه (مثلاً اسپیکر بلوتوثی و پیراهن) در قصد خرید افراد، بسیار بیشتر از گزینههای مشابه (اسپیکر بلوتوثی و هدفون) بود. این امر هم برای وسایل کاربردی و هم تفریحی صدق میکرد و فرقی نمیکرد که مصرفکننده شخصاً به آن گزینهی جایگزین فکر کرده یا بازاریاب آن را پیشنهاد داده باشد. محققان میگویند که بخشی از قصد خرید یک محصول، به اهمیت کاربرد آن بستگی دارد- و در نظر گرفتن گزینههای غیرمشابه، اهداف دیگری را به ذهن فرد میرساند. محققان مینویسند: «اگرچه هرگونه توجه به سایر محصولات، موجب کاهش قصد خرید یک گزینهی بخصوص خواهد شد، اما انتخاب دقیق سایر گزینهها، این اثرات منفی را به حداقل میرساند. تمامی جایگزینهای ارائهشده در محیط انتخاب، باید هدفی مشابه با آیتم مدنظر برآورده کنند».
دربارهی تحقیق: «سیب، پرتقال و پاککن: اثر در نظر گرفتن جایگزینهای مشابه و غیرمشابه بر قصد خرید»، نوشتهی الیزابت فریدمن، جنیفر سیوری و راوی دار، ژورنال کانسومر ریسرچ، 2018
هزینههای برنامهریزی در لحظهی آخر
نیروی کار یکی از بخشهای مهم ساختار هزینه در کسبوکارهای خدماتی و علیالخصوص خدمات غذایی و خردهفروشی است و بهرهگیری از کارکنان کافی (نه بیش از حد نیاز)، یکی از عوامل کلیدی در توازن سودآوری و خدمترسانی به مشتریان خواهد بود. اما تلاش کمپانیها برای برقراری این تعادل، ممکن است باعث اذیت شدن کارکنان شود: بسیاری از شرکتها از مدل کارگزینی «لحظهی آخری» بهره میگیرند که موجب یک برنامهی غیرقابل پیشبینی و اختلال در برآوردهسازی نیازهای فرزندان، الگوهای رفتوآمد و زندگی شخصی کارکنان میگردد. پس از انتقادهای رسانهها از این رویکرد، تعدادی از شهرها و یک ایالت (اورگان)، قوانینی را تصویب کرده و از شرکتها میخواهند که برنامهی کارکنان را بهصورت پیشاپیش به اطلاعشان برسانند.
مطالعهای جدید حاکی از یک دلیل دیگر برای اجتناب از برنامهریزیهای لحظهی آخری است: درآمد سازمان نیز آسیب میبیند. طی یک بازهی 9 ماهه از سال 2016، محققان 1.4 میلیون تراکنش انجام شده در 25 شعبه از یک رستوران عادی را بررسی کردند. این دادهها شامل این بود که کدام گارسون هر یک از این تراکنشها را انجام داده و چقدر درخصوص برنامههای روزانه هشدار قبلی دریافت کرده است. این رستوران عموماً برنامهی کارکنان را از یک هفته پیش اعلام میکرد، اما از «هشدار کوتاهمدت» (از 2-3 روز قبل به افراد اعلام میکرد که باید در شیفت متفاوتی حاضر شوند) و «برنامهریزی لحظهای» (تغییر ساعات کاری افراد در طول همان شیفت که عموماً شامل درخواست حضور طولانیتر آنها میشد) نیز بهره میگرفت.
تغییرات کوتاهمدت هیچ تاثیری بر تراکنشهای گارسونها نداشتند، اما تغییرات آنی به درآمد رستوران صدمه میزدند: بهطور متوسط، یک کاهش 4.4 درصدی در درآمد مهمانیهایی مشاهده گردید که گارسونهایش بیشتر از ساعات کار عادیشان کار کرده بودند. محققان علت این امر را تلاش کمتر گارسونها برای بیشفروشی و فروش مکمل سایر آیتمهای منو میدانند (آنها عامل خستگی کارکنان را در نظر گرفتند). این افت درآمد در روزهای آخر هفته چشمگیرتر بود و گارسونهای نهچندان ماهر هم بیشترین افت عملکرد را داشتند. محققان برآورد میکنند: «عدم بهرهبرداری فراوان از زمانبندی لحظهای … نهتنها برنامهی کاری پیشبینیپذیرتری به همراه دارد … بلکه عواید سازمان را تا 1 درصد افزایش میدهد».
دربارهی تحقیق: «فراخوانی به اجرای وظیفه: برنامهریزی لحظهی آخری در یک رستوران زنجیرهای»، نوشتهی مسعود کمال احمدی، کیوپینگ بو و یونگپین ژو، مقالهی در حال تحقیق
مذاکرهکنندههای نجیب، بدترین نتایج را میگیرند
مذاکرهکنندگان بر سر یک دوراهی اساسی قرار میگیرند: در صورت برابری سایر شرایط، آیا باید دوستانه رفتار کنند یا خشن باشند؟ تحقیقات کنونی نیز کمک چندانی به این انتخاب نمیکنند. توصیههای آنها در تضاد با یکدیگر است و نمیتوانند تمییز میان سبکهای ارتباطی و رفتارهای رایج در مذاکرات اقتصادی را در نظر بگیرند- اما هماکنون چندین آزمایش صورت گرفته و راهنماییهایی را ارائه میدهند.
طی یک آزمایش میدانی، محققان ایمیلهایی از جانب یک خریدار غیرواقعی با جنسیت نامعلوم به 775 شخص گوناگون فرستادند که به دنبال فروش گوشی خود از طریق کریگزلیست بودند. در هر ایمیل، «رایلی جانسون» از فروشنده میخواست که گوشی خود را به 80 درصد قیمت درجشده در سایت بفروشد. نیمی از ایمیلها دارای لحن دوستانه بودند (مثلاً «لطفاً اگر با این قیمت مشکلی ندارید، تا فردا به من اطلاع دهید- و خیلی از شما ممنونم که وقت و توجه گذاشتید») و نیمی دیگر، لحن تهاجمی داشتند («اگر با قیمت مشکل ندارید، تا فردا به من اطلاع دهید و در غیر این صورت، به سراغ یک گوشی دیگر میروم»).

طی یک آزمایش متعاقب که با حضور 140 شرکتکننده و محوریت یک خرید آنلاین صورت گرفت، متوسط بهای پرداختی توسط مذاکرهکنندههای صمیمی، 15 درصد بالاتر از مذاکرهکنندههای قاطع و تهاجمی بود. زیرا وقتی فروشنده لحن صمیمی و دوستانهی خریدار را بشنود، پیشنهادهای جسورانهتری ارائه میدهد و امتیازهای بیشتری میگیرد، شاید به این خاطر که تسلط طرف مقابل را دست کمتر میگیرد. و در صورت دوستانه بودن لحن خریدار، مذاکراتشان نیز بیشتر به طول میکشید. محققان مینویسند: «کشمکش میان انتخاب لحن دوستانه و صمیمی و کلام قاطع و خشن، یک تنش متداول است. شواهد نشان میدهند که مذاکرهکنندهها میتوانند با افزایش قاطعیت، تلاش کمتری به خرج دهند، نتایج بهتری بگیرند و رضایت بیشتری کسب کنند».
دربارهی تحقیق: «در کمال تعجب، بهکارگیری لحن صمیمانه در مذاکرات توزیعی، نتایج منفی به دنبال خواهد داشت»، نوشتهی مارتا یئونگ و همکاران، منجمنت ساینس، در دست چاپ
هنوز هم هدیهی نقدی برتری دارد
افراد بیشازپیش در حال اعطای هدیه به شکل دیجیتال هستند و بهسادگی میتوان علت این امر را درک کرد. تراکنشهای دیجیتال بیدردسر هستند- حتی وقتی به دلیل مشکلاتی چنین دوری مسافت نمیتوانید در جشنها شرکت کنید نیز میتوانید از آن بهره بگیرید- و دغدغههای مربوط با آسیب فیزیکی یا مفقود شدن هدایا را کاهش میدهند. همچنین امکان تبادل پول بهصورت دیجیتال از طریق پلتفرم پرداخت کاربر به کاربر ایجاد شده که به کاربران اجازه میدهد با یکدیگر «دوست» شوند و با افزودن پیام و ایموجی، مبادلاتشان را شخصیسازی کنند. اما مطالعات نشان دادهاند که مصرفکنندگان در حین خرید کالا، عموماً نسخهی فیزیکی را به همتای دیجیتالش ترجیح میدهند. بنابراین این پرسش به ذهن گروهی از محققان خطور کرد: آیا تمامی مبادلات دیجیتال نقطهضعف مشابهی دارند؟

نتایج چند مطالعهی گوناگون، گمانهی فوق را تایید کردند. دریافت هدیهی فیزیکی موجب افزایش حس صمیمیت میشد، زیرا افراد حس میکردند که شخص اهداکننده، حس مالکیت عاطفی بیشتری روی آیتمهای فیزیکی دارد. این امر برای گروههای مختلف صدق میکرد: دانشجویان کارشناسی که خاطرهی دریافت هدیهی نقدی از دوستانشان را به یاد میآوردند، شرکتکنندگانی که همکارشان پول شام را به آنها پس میداد و سوژههایی که از دوستشان یک کتاب دیجیتال یا کاغذی میگرفتند. اما یک استثنا وجود داشت: وقتی به شرکتکنندگان گفته شد که دوستشان کتاب (چه نسخهی کاغذی و چه الکترونیکی) از کتابخانه گرفته است، نوع هدیه هیچ تاثیری بر حس صمیمیت دریافتکننده و اهداکننده نداشت. این نتیجه همراستا با یافتههای تحقیقات پیشین بود که میگفتند وقتی دریافتکننده مالک واقعی یک آیتم نباشد یا انتظار مالکیت بر آن را نداشته باشد، فیزیکی یا دیجیتال بودن هدیه هیچ تاثیر محسوسی روی حس مالکیت عاطفیاش نمیگذارد.
محققان مینویسند: «بازاریابها و مصرفکنندهها میتوانند از این یافتهها بهره بگیرند. سازمانهایی که به دنبال پرورش حس همبستگی و تحریک تعلق خاطر یا سخاوت افراد هستند (مثلاً دانشگاههایی که نامهی پذیرش دانشجو را میفرستند تا نظر مثبت او را برای ثبتنام جلب کنند یا سازمانهای خیریه که به دنبال جذب کمکها هستند)، میتوانند گزینهی ارسال آیتمهای فیزیکی را در نظر بگیرند. مصرفکنندگان هم میتوانند با در نظر گرفتن اهداف تعاملی خود با سایر مصرفکنندهها یا تامینکنندگان خدمات، یک انتخاب استراتژیک انجام دهند و از میان کالا یا پول فیزیکی و دیجیتال، یکی را برگزینند».
دربارهی تحقیق: «انفصال در دنیای دیجیتال: نحوهی تاثیرگذاری کالاهای فیزیکی و دیجیتال بر حس صمیمت میان افراد»، نوشتهی اَن ویلسون، شل سانتاتا و نیرو پاهاریا، مقالهی در حال تحقیق
این مقاله در شماره ی زیر منتشر شده است: